تاریخ : دوشنبه 22 شهریور 1400 زمان : 7:49 قبل از ظهر
نویسنده : عبدالمهدی خواجه
اکثر مواقع تصور میکنیم برای بهتر زیستن و برقراری ارتباط بهتر با افراد باید تغییری را در دیگران ایجاد کنیم؛ در حالی شاید نیاز باشه خودمون و نگرشمون رو تغییر بدیم...
برای مطالعهی بیشتر به ادامه مطلب بروید
خانم معلم همیشه پالتواش را شبیه زنهای درباری روی شانه اش می انداخت .
آنروز مادرِ دخترک را خواست.
خانم معلم به مادر گفت متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام بخش داره. چون دخترتون بیش فعاله و مشکل حاد تمرکز داره .
اصلا چیزی یاد نمیگیره .
ترس به قلب مادر زد و چشمانش در غم خیس خورد .
انگار داشت چنگ می زد به گلوی خودش ، اما حرف خانم معلم را قبول کرد . وقتی همه چیز همانطور شد که معلم خواسته بود ، دخترک گفت خجالت می کشم جلوی بچه ها دارو بخورم .
خانم معلم پیشنهاد داد ، وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوهء خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد .
دختر خوشحال قبول کرد . مدتها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد .
خانم معلم دوباره مادرش را خواست .
اینبار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد .
در راه برگشت به خانه مادر
بالاتر از ابرها سیر می کرد .
لبخندزنان به دخترش گفت چقدر خوبه که نمره هات عالی شده ، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟!
دختر خندید مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم .
چطور؟
هر روز که براش قهوه می آوردم ، قرص رو تو فنجون قهوه اش مینداختم . اینجوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده .
خیلی وقتها ، تقصیر را گردن دیگران نیندازیم ...
این ماهستیم که نیاز به تغییر داریم....!!!
🖐️
منبع: پیامکهای رسیده از دوستان
این مطلب را به اشتراک بگذارید:
درباره :
متفرقه ,
نکات خواندنی ,
حکایت ,
بازدید : 105
برچسبها :
متفرقه ,
نکات خواندنی ,
حکایت ,
سبک زندگی ,
معلمان ,
دانشآموزان ,
پیامکها ,
بازدید : 105
امتیاز : | نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |